دسته : -رایگان
فرمت فایل : word
حجم فایل : 13 KB
تعداد صفحات : 5
بازدیدها : 718
اولین تیربار در سال 1883 توسط هیرام ماکسیم در ایالات متحده اختراع شد و برای اولین بار در جنگ مستعمره ای جنوبی صدای شلیک آن به گوش رسید.در طول جنگ اول جهانی نیز طرف های درگیر به طور گسترده از تیربارهای سبک و سنگین استفاده کردند که تلفات سنگینی خصوصا در درگیری های فرسایشی اواخر جنگ در برداشت.نقش تیربارها در جنگ جهانی دوم چه علیه اهداف زمینی و چه علیه اهداف هوایی غیر قابل انکار است که در این میان آلمان ها به پیشرفت های فوق العاده ای دست یافته بودند.امروزه نقش اصلی تیربارها تامین آتش مسلسل علیه پیاده نظام دشمن و وسایل نقلیه زره پوش می باشد.یک تیربار با کالیبر 12.7/50 به سادگی اهدافی که به صورت سبک زره پوش شده اند مثلا بیشتر انواع هلیکوپترها را از بین می برد.تقریبا تمام جوخه های پیاده نظام و حتی زرهی در جنگ ها حداقل یک تیربار سبک در اختیار دارند که اهمیت قدرت آتش این سلاح ها را کاملا آشکار می سازد.
بیشتر تیربارهای سبک و سنگین دارای لوله های اضافی هستند که در شرایط درگیری و میدان های جنگ به سادگی و در چند ثانیه قابل تعویض می باشند.قابل توجه است به دلیل حجم بالای شلیک حرارت بالایی در لوله ی تیربارها ایجاد می شود که از دقت شلیک حرارتی بالایی در لوله ی تیربارها ایجاد می شود که از دقت شلیک و عمر لوله تا حد بالایی می کاهد و با تعویض آن می توان زمانی را برای خنک شدن لوله در نظر گرفت در حالی که همچنان به شلیک ادامه داده می شود.
سیستم تغذیه تقریبا تمام تیربارهای متوسط و سنگین به صورت کمربندی و یا زنجیری است که در سلاح مدرن امروزی جنس آن از فلز بوده و به دو صورت یکپارچه و جدا شونده می باشد.
در سیستم تغذیه جدا شونده هر کدام از فشنگ ها توسط رابطی به دیگری متصل شده است که بعد از شلیک این رابط ها جدا می شوند.در سیستم یکپارچه حتی بعد از شلیک کمربند به صورت یک قطعه باقی می ماند.به طور معمول ظرفیت فشنگ کمربندها "قطار فشنگ" 50 تا 100 تیر در سلاح های سنگین و در سلاح های متوسط و سبک بین 100 تا 250 تیر می باشد.در بیشتر تیربارها سبک دستی خشاب های کاسه ای تکی و دوتایی 30 تا 100 تیر مورد استفاده قرار می گیرند.البته برای تغییر از حالت خشابی به حالت کمربندی تغییرات کوچکی در سلاح باید داده شود که ممکن است در بعضی از تیربارها چنین تغییراتی مورد نیاز نباشد.قابل ذکر است که تیربارهای سبک دستی معمولا همان تفنگ های تهاجمی سربازان پیاده نظام می باشند ولی با لوله ی قوی تر و اضافه شدن دو پایه به آنها به آنها برای حجم آتش بالا و دقیق بهسازی شده اند.
در سال 1862 شخصی به نام دکتر گتلینگ مسلسلی اختراع کرد که با دست عمل کرده و چند لوله داشت و تبدیل به یکی از موفق ترین طرح های ارائه شده در کلاس خود شد.
این تیربار به تدریج پیشرفت کرده و تبدیل به یکی از سلاح های استاندارد توپخانه شد.بیشتر توپ های چرخان از شش تا ده لوله تشکیل یافته اند که حول یک محور مشترک می چرخند و از کالیبرهای استاندارد سلاح های تهاجمی یا تیربارهای پیاده نظام و همچنین در کاربردهای دریایی از کالیبرهای بزرگ یک اینچی (25 میلیمتری) و حتی 53 میلیمتری استفاده می کنند.
مکانیزم این سلاح ها بدین گونه است که در هنگام چرخش سیستم گرداننده در پشت سلاح لوله ها نیز می چرخند.با توجه به اینکه هر کدام از لوله ها دارای مکانیزم گلنگدن مختص خود می باشند در یک دور کامل فقط یکبار شلیک می کنند که این عمب موجب پایین ماندن درجه حرارت لوله بدون کاهش ریت شلیک می گردد.
البته توپ های چرخان تا جنگ جهانی دوم زیاد مورد توجه قرار نگرفتند تا زمانی که سرعت هواپیماها به حدی افزایش یافت که نیاز به یک سلاح سریع که در درگیری های کوتاه توانایی شلیک تعداد زیادی تیر داشته باشد کاملا احساس شد.این نیاز در نهایت موجب پدید پروزه ولکان توسط کمپانی جنرال الکتریک ایالت متحده شد.
پروژه ولکان همان توپ چرخان دکتر گتلینگ بود که به جای هندل دستی از یک موتور الکتریکی برای چرخش آن استفاده می شد و ریت آتشی در حدود چهار هزار تیر در دقیقه داشت.
بعد از مدتی سلاح M-61 بوجود آمد که به سلاح استاندارد نیروی هوایی ایالات متحده شد. M-61 و M-163 نیز انواع توپ های ضد هوایی این سلاح بودند و نیروی دریایی نیز برای درگیری های نزدیک خود "Close-In Weapon System" سلاح پایه را مورد بهسازی قرار داد که با نام Vulcan-Phalanx CIWS شناخته می شود.
در اوایل دهه ی شصت زمانی که ایالت متحده خود را در میان نا آرامی های هند و چین دید نظامیان این کشور بزودی دریافتند که نیاز یه یک قدرت آتش بالا بر علیه پیاده نظام و شبه نظامیان دشمن دارند.برای این کار منظور جنرال الکتریک توپ چرخان M-61 را تا حد استفاده از کالیبرهای 51*7.62 میلیمتری ناتو کوچکتر کرده و نام M-134 را بر آن نهاد.این سلاح توانایی شلیک چهار هزار تیر در دقیقه را داشته و در کوتاه ترین وقت ممکن انواع هلیکوپترها اعم از تهاجمی یا چند منظوره مورد استفاده قرار گرفت.
در هلیکوپتر AH-1G کبرا روی برجک چرخان دماغه و روی بال ها و در هلیکوپتر UH-1 هیوی روی پایلون بال ها و یا در داخل کابین نصب گردید قابل توجه است که در هلیکوپتر هیوی امکان حمل و شلیک دوزاده هزار تیر وجود داشت.
در چند سال اخیر انواع توپ های چرخان با کالیبرهای کوچک نیز شاخته شده و بعضا نیز مورد استفاده قرار گرفتند ولی بدلیل نیروی پس زنی بالا "در حدود 110 کیلوگرم" امکان استفاده ی نفر بدون هیج ساپورتی وجود ندارد "البته بجز در فیلم پریدیتور با بازی آرنولد شوار تزنگر).بدلیل ماهیت ضد زره بودن بیشتر این توپ ها در کالیبرهای بزرگ مورد استفاده قرار می گیرند مانند توپ چرخان 30 میلیمتری با گلوله های اورانیومی GAU-8/A معروف به Monster sun که در هواپیمای پشتیبانی نزدیک و ضد تانک A-10 دیده می شود.
بزرگترین مزیت توپ های چخان ریت آتش بالای آنها می باشد که از 4000 تا 6000 تیر در دقیقه "RPM" و حتی ده تا دوازده هزار تیر در دقیقه در دقیقه متغیر است.چنین نرخ بالای آتشی برای از بین بردن اهدافی که سریع حرکت می کنند کافی است.در حالی که زمان درگیری نیز تا حد بالایی کوتاه می باشد.به طور مثال درگیری های هوایی و نبردهای هوا به زمین از طرف دیگر استفاده از چنین سلاح مرگباری به دلیل بزرگی و اندازه نامتعارف آن محدود می باشد.پیچیدگی آن به دلیل استفاده از سیستم های محرک هیدرولیکی نیوماتیکی و الکتریکی و حتی مکانیزم عمل کننده با گاز نیز باعث افزایش محدودیت ها می شود.
مشکل دیگری که این سلاح ها در کاربردهای هوا به هوا دارند این است که مدت زمانی کوتاه از لحظه قرار دادن انگشت روی ماشه تا رسیدن به RPM مورد نظر لازم است که در درگیری های سریع مانند Dog Fight یا نبرد نزدیک هوایی چنین زمانی کوتاهی به طور مثال در توپ M-61 برابر 4/0 ثانیه ممکن است به قیمت از دست رفتن فرصت تلقی شود.